{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی کنسولگری، ادار در واژهنامه ترجمیک
متاسفانه جستجوی دقیق عین این کلمه یا عبارت، نتیجهای دربرنداشت.
معنی کنسولگری، اداره کنسولی, معنی کنسولگری، اداره کنسولی, معنی ljsmg;cd، اbاci ljsmgd, معنی اصطلاح کنسولگری، اداره کنسولی, معادل کنسولگری، اداره کنسولی, کنسولگری، اداره کنسولی چی میشه؟, کنسولگری، اداره کنسولی یعنی چی؟, کنسولگری، اداره کنسولی synonym, کنسولگری، اداره کنسولی definition,
معنی (مج.) زخم زبان زدن، سخت زدن امدن و رفتن، با دقت روی چیزی کار کردن، شلاق زدن
, ترجمه (مج.) زخم زبان زدن، سخت زدن امدن و رفتن، با دقت روی چیزی کار کردن، شلاق زدن
به انگلیسی, معنی تفکر کردن، درنظر داشتن، اندیشیدن
, ترجمه تفکر کردن، درنظر داشتن، اندیشیدن
به انگلیسی, معنی تولید نور نورزی، نوری، وابسته به نور وروشنایی، وابسته به ,, معنی دسته هفت نفری، هفت شخص نامدار,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی،
ترجمه مقالات انگلیسی